˝ماه به خانه من می‎آید˝

یک گروه هنری متفاوت / ˝ماه به خانه من می‎آید˝ در گالری سیحون ادامه دارد

نمایشگاه آثار نقاشی گروه سپند با عنوان ˝ماه به خانه من می‏‌آید˝ تا ۱۰ تیرماه در گالری سیحون ادامه دارد.

۱۳۹۴ جمعه ۵ تیر ساعت 09:03

سرویس تجسمی هنرآنلاین: گروه نقاشان سپند شامل احمد نصراللهی، محمد اعظم‎زاده و خلیل سمایی جابلو آثار خود را از ۲۹ خرداد در گالری سیحون به نمایش گذاشته‌اند. در این نمایشگاه ۱۷ اثر از این هنرمندان به نمایش درآمده، ۱۷ تابلوی نقاشی با فضاهایی متفاوت که کار اعضای این گروه را از یکدیگر متمایز کرده است.

احمد نصراللهی درباره این گروه هنری به خبرنگار هنرآنلاین گفت: همکاری ما در گروه سپند یک تصمیم از پیش تعیین شده نبود و پس از همنشینی‎هایی که با هم داشتیم تصمیم گرفتیم به این شکل کار کنیم. برای این کار ما نمونه‎های دیگر را به عنوان الگوی خود انتخاب نکردیم و تصمیم گرفتیم که رفتار ما به نوعی باشد که خود به عنوان الگویی برای همزیستی تبدیل شود. به این معنا که یک گروه بدون لزوم تشابه فکری در کنار هم قرار گیرند و فعالیت‎های آزاد هریک از اعضا و اختیار آنان برای ترک یا ماندن در گروه رعایت شود. در حقیقت نبودن این اصول است که موجب می‏‌شود گروه‌‏ها شکل نگرفته یا ثبات نداشته باشند.

وی همچنین درباره آثاری که از او در این نمایشگاه روی دیوار رفته است نیز اظهار کرد: در این نمایشگاه از من آثاری به نمایش گذاشته شده است که درسال‎های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴ کار شده‌اند. آثار این مجموعه نمادین هستند و ریشه در اسطوره‎ها دارند. من با موسیقی و اسطوره‎های ایران آشنا هستم و آنها را آموخته‌‏ام زیرا معتقدم که این عناصر خیال ما را می‏‌سازند و نقاش برای کار خود به خیال نیاز دارد. در آثار هنرمندان همیشه عناصر نمادین وجود دارند، به علاوه ما در عصر انتزاع زندگی می‌کنیم و زندگی ما پر از نمادها و عناصر آبستره است که حتی در زندگی روزمره ما نیز وجود دارند و جای تعجب نیست اگر نقاش نیز به این فضا توجه کند.

این هنرمند نقاش درباره استفاده از حروف در آثار خود نیز توضیح داد: در یک دوره از کارهای من حروف و کالیگرافی نیز وجود دارد همین آشنایی با نشانه شناسی موجب شده است که نشانه‎هایی مانند حروف به کار من وارد شود. به علاوه زندگی ما سرشار از نشانه‎های نوشتاری است. من کالیگرافی را به عنوان یک تصویر نگاه کردم و نه خط خوشی که دیگران می‎نویسند.

همچنین محمد اعظم زاده هنرمند دیگر این نمایشگاه نیز درباره این گروه هنری و شکل‎گیری آن به هنرآنلاین گفت: تقریبا چهار سال قبل بود که ما تصمیم گرفتیم فعالیت مشترکی را آغاز کنیم. هدف ما در ابتدا کار گروهی بود و بعد اسم گروه را سپند به معنای پاک و مقدس گذاشتیم. تصمیم گرفتیم کار را ادامه دهیم که تاکنون حدود ۶ نمایشگاه گروهی در قالب این گروه برگزار کرده‎ایم. تلاش ما در این گروه این است که هر کدام فضای کاری مستقل خود را داشته باشیم و هیچگونه تاثیری را در کار از یکدیگر نگیریم. نگاه مشترکی که ما به عنوان هدفی برای آینده دنبال می‌کنیم نمایش شادی در آثارمان است که هم به ما به عنوان فرد پاسخ می‏‌دهد و هم به دیگران این احساس را می‏‌دهد.

این هنرمند نقاش درباره شش اثری که از او در این نمایشگاه حضور دارد نیز اظهار کرد: کارهای مجموعه‎ای که من کار کرده‎ام از گروه بزرگ از نقطه‏‌ها تشکیل شده است. این نقطه‎ها با توجه به فضاسازی هنر پیش از اسلام و استفاده از فضاهای مثبت و منفی شکل گرفته است. به علاوه خودم یک حس نوستالژیک نسبت به فضای روستا داشتم و من نوعی دلتنگی به طبیعت داشتم که در این آثار آنها را نشان دادم.

وی درباره استفاده از زمینه‌های سیاه برای این آثار نیز گفت: بسیاری درباره این زمینه‎های سیاه از من سوال می‌کنند. من بر اساس این جمله سهروردی که اعتقاد دارد "همه طبیعت و جهان نور است" کار کرده‌‏ام به همین دلیل شما حتی در فضاهای تاریک و سیاه نیز پر از نقطه‎های روشن هستند زیرا هیچ جایی در جهان نیست که نور در آن نباشد.

اعظم‎زاده ادامه داد: من به معنای ناتورالیستی طبیعت‎گرا نیستم بلکه به معنای طبیعت‎گرایی پیش از اسلام به موضوع طبیعت توجه دارم و حتی از فرم‏‌های تصویر مربوط به این دوران نیز در کارهایم استفاده می‏‌کنم. این شیوه کار را از سه سال قبل آغاز کردم که تا امروز ادامه پیدا کرده است.

او درباره استفاده از رنگ نیز در این آثار اظهار کرد: نگاه سهروردی اینطور است که جهان همه نور است و در نور همه رنگ‎ها وجود دارد به همین دلیل همه رنگ‎‏ها در کار من وجود دارد. البته من امپرسیونیست نیستم و نگاه اصلی من اشراق سهروردی است و با توجه به همان یک جمله او به رنگ نگاه می‏کنم.

خلیل سمایی نیز درباره آثاری که از او در گالری سیحون به نمایش گذاشته شده است به خبرنگار هنرآنلاین گفت: مجموعه‎ای که به نمایش گذاشته شده کارهایی است که در چند سال گذشته و به شکل پژوهشی کار کرده‏ام. از سال ۸۳ مجموعه‎ای را آغاز کردم که در نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی متعددی به نمایش گذاشت شده است و تعدادی از کارهای این مجموعه نیز اکنون در گالری سیحون روی دیوار رفته است.

وی افزود: در این دوره که در سال ۲۰۱۴ آغاز شده است اتفاقاتی مثل استفاده از کروکی جهان و نقشه در آنها دیده می‏شود. البته نقشه در این اثار به عنوان خود نقشه استفاده نمی‌شود بلکه نمادی است از جهانی که در آن زندگی می‌کنیم و مهم نیست که این نقشه به چه زبانی نوشته شود زیرا نوعی جهان شمولی در آن وجود دارد. من در این فضا نگاه‏ها و پیشنهادهایی هم دارم نقدهای اجتماعی و همین طور پیشنهاد به شادزیستن را ارائه می‎کنم یا از چیزهایی که همه مردم جهان آن را دوست دارند مثل موسیقی صحبت می‌کنم.

این هنرمند نقاش درباره تفاوت‎های که در کارهای این مجموعه وجود دارد نیز گفت: کارهای این مجموعه از نظر رنگ متفاوت هستند اما از نظر نگاه و نگرش فاصله‏ای با هم ندارند و در همه کارها من به قومی اندیشیدن و جهانی نگاه کردن توحجه داشته‎ام. این موضوع به معنایی اهمیت مکانی است که در آن زیست می‏کنم. کارهایی که ارائه شده است در حال تلاش برای درک درستی از زمان و فضا هستند

سمایی درباره نگرش خود درباره فیگور نیز بیان کرد: فیگورهایی که در آثار به تصویر کشیده شده است نمیتوان گفت مادیت دارند آنها نماینده ای از انسان هستند که همه می‌توانند بگویند این فیگورها من هستم. این نماینده می‏تواند هرجای باشد و هیچ کس نمی‏تواند بگوید این فیگور کجایی است. زیرا با وجود داشتن فضای ایرانی و ویژگی‎های بصری معاصرتر دیده شده است.

وی همچنین در مورد استفاده از فایبرگلاس به عنوان متریال اصلی و ویژه این نقاشی‏ها گفت: من از سال ۸۳ زیر ساز کار فایبر گلاس است که گاه به شکل سرد و گاه به شکل گرم مورد استفاده قرار گرفته است. اما این سطوح همان تار و پودهایی هستند که در هم تنیده شده‎اند. ۱۰ سال قبل از این مواد برای ایجاد نوعی فضای کاهگلی استفاده می‏کردم یا الیافی که بتواند ما را بتواند به نمد نزدیک کند اما اخیرا از این فرم‏ها فاصله گرفته و این درهم‌تنیدگی نوعی جهانشمولی و پیوستگی تار و بود جهان استفاده کرده‏‎ام.

در استیتمنت این نمایشگتاه آمده است: اثر هنرمند جز گواهی زیبایی هیچ نیست و هیچ آموزه‌ای را پیش روی نمی‌نهد جز آن که "حقیقتی" در آن نهفته باشد. هنرمند به دنبال "هنرِ مشاهده" است. "برتولت برشت" در دست نوشته‌های خود آورده است : "این اقتصای زمانه است که چیزها را در روند تحولشان مشاهده می‌کنیم". هیچ تحولی رخ نمی‌دهد مگر ضرورت آن فرا رسد. سرشت هنرمند در روند تکامل آثارش، در عین سادگی غامض‌ می‌گردد تا آنجا که در خیال ظریفش حتی با سایه‌ها انس می‌گیرد تا "حقیقت" را تحلیل نماید و روح خود را در سرشت بنیادی‌اش نورانی بیند. هنرمندِ نقاش در جستجوی نور به وسعت ذهن می‌نگرد تا لحظه‌ها را کشف و باور کند. تکرار مربع‌های کوچک در ابعاد یک بوم نقاشی و تجربه در فراز و نشیب زندگی پشت واژه‌های یک شهر، حاصل همنشینی نقاش با نور است تا ماه را به خانه‌اش راه دهد. نقاش پاکی‌ها، در سیر تکاملی اشکال و نجوای رنگ‌ها همواره در جستجوی "خواب سپید" است تا واژه « خلاء» را در ابعاد وسیع‌اش تجربه نماید. نقطه‌ی پرگار در خیال نقاش آرام و قرار ندارد و بر هیچ مرکزی نمی‌نشیند و حول هیچ دایره‌ای ثبات ندارد چرا که سقف آسمان ذهن او بلند است و نور ماه دست یافتنی. مبنای اقتضای زمانه در اثر هنرمند، مبتنی بر تحول درون است تا در این راستا، هنر مشاهده را بیاموزد و چیزها را در روند تحولشان مشاهده کند زیرا به اعتقاد برتولت برشت : "از مشاهده هنر هرگز نمی‌توان لذت حقیقی برد مگر آن که هنر مشاهده را درک کنی".

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد