به بهانه بازدید از نمایشگاه طراحی پیلوت

به بهانه بازدید از نمایشگاه طراحی پیلوت

« آثار به نمایش در آمده شهری بود»

 

امروز جمعه ساعت 2 بعداظهر از فریدونکنار به اتفاق خانواده به طرف روستای ماهفروز راه افتادیم .

از جاده ساحلی حرکت کردیم ،از وسط دشت عبور کرده و به جاده ساری و خزرآباد رسیدیم . آدرس روستا را پرسیدیم، از جاده ای  دست راستی که بطرف روستای ما هفروز راه داشت پیچیدیم حدود 2 الی 3 کیلو متر رفتیم .

در ورودی روستا به یک سه راهی رسیدیم که هیچ نشانی به طرف نمایشگاه نبود از خانمی سئوال کردیم منزل آقای عقیل کاظمی کجاست. مسیری را نشانمان دادند .

به طرف جنوب شرقی باید می رفتم تو مسیر مجبور شدیم از یک سوپر مارکتی سئوال کنیم. که آدرس را چنین گفت : مستقیم از این خیابان می روید، وقتی رسیدید به قبرستان، به کوچه دست چپ که در نبش آن حمام عمومی قرار دارد می پیچید ،بعد از آن به  نمایشگاه می رسید . مسیر طبق راهنمائی ایشان طی شد.

از دور برگزار کننده نمایشگاه رسول کاظمی را دیدیم .سرحال وراضی بنظر می رسید.

درب ورودی باز می باشد و چند نفری در نمایشگاه دیده می شوند . رسیدیم، از ماشین پیاده شدیم بعد از خوش وبش واحوال پرسی وارد فضای نمایشگاه شدیم . ورودی، یک دروازه معمولی ماشین رو یک منزلی است که کاملا باز بود. چند قدمی می رفتی  ،      می رسیدی به پیلوتی که 3*4 می باشد .  طرف سمت چپ آبگرمکن قراردارد، دروسط یک میز عسلی ،که وسائل پذیرایی روی آن قرار داشت. در شروع(سمت راست) روی دیوار متنی از محمد رضا رهبر نصب شده  که طراحی را تعریف کرده است.

در این قسمت آثار اسدزاده و رهبر نصب شده بود . باید از یک درب وارد اتاق می شدی تقریبا 4*4 به ارتفاع 2 متر و از روی دیواریک لامپ نصب بود وآثار مشمولی- سماکوش  – انجم پور –کاظمی روی دیوار توسط میخ نصب شده است .

حرکت قشنگ و دلنشین بود با جسارت وعاشقانه ،بالاخره دغدغه هنری برگزارکننده گان قابل تحسین است.

 فضای روستا و نمایشگاه از نظر امکانات هماهنگ بودند، محل نمایشگاه آمادگی نمایشگاهی باراندمان گالری را نمی پذیرفت وآثار به نمایش در آمده هیچ کدام قاب نداشتند به غیر از یک اثر از سما کوش , برگزار کننده گان اگر می خواستند این آثار را  در یک گالری در شهر ارائه دهند حتما مزین به قاب می کردند فکر کنم ، کم لطفی شده بود .

 در محیط یک روستا انتظار می رفت آثار حس خاصی داشته باشد نزدیک به فضای روستا؛تا اینکه مخاطبان محلی بتواند نمایشگاه را درک کنند و ارتباط برقرار کنند .قرار از نمایشگاه در روستا ارتباط،آموزش،کشف استعداد وفضای نوهنری است.حتمابافضای یک گالری شهری تفاوت خواهد داشت.

نمایشگاه بدون توجه به خصوصیات بومی ومحلی ارائه شده ولحن ولهجه آثار با تجربه و دغدغه مردم این روستا هماهنگ نبود و اگر متن تابلوها ریشه در باورهای مردم روستا داشت و میتوانست مخاطبین محلی را ساعتها در خودش نگه دارد . در آن صورت ارتباط قوی تر می شد و در رفتارهای هنری آتی، مخاطبین بیشتری  جذب می شد. محیط می طلبد، شکل فعالیت هنری در روستا با مواد ووسایل محلی ومشارکت مردم انجام گردد.دراینصورت موفقیت های آشکار وپنهانی را به همرا ه خواهد داشت.

خلیل سمائی جابلو