مسخ شده گی

به بهانه بازدید از نمایشگاه گروهی نقاشی هنرمندان اردبیل در نگار خانه هنر ساری

                                                                                    ( مسخ شده گی)


نمایشگاه گروهی نقاشی ایران 91 در آتلیه هنر ساری 28 شهریور ماه 92 با 19 تابلو بازگشایی شد. در ورود به نمایشگاه با کاتالوگ همراه نمایشگاه مواجه می شوی که رنگی چاپ گردیده با هوالمصور شروع شده ؛ گفتمان سهراب با ما ((بیا زودتر چیزها  را ببینیم)) و نوشته محبی ((درکنار هم ماندن)) را پیشنهاد میکند.
در صفحات دیگر عکس هنرمند با بیوگرافی معرفی می شود و تصویری از نقاشی هنرمند چاپ شده  فاقد برچسب مشخصات می باشد ،که دریافت اطلاعات شناسنامه ای  آثار غیر ممکن می گردد.ارائه و قاب تابلو ها دقت زیادی می طلبید که در تابلو حمیدی رعایت گردیده است.

 بازدید ازنمایشگاه مخاطب رابا  دهه 70 روبرو می کند.بعضی ازآثاربدون تاریخ تولید؛احساس آرشیوی بودن اثررادارد. نمایشگاهی که تفاوت بیانی و نگرش پیرامونی در میان آثار به وضوح دیده می شود؛ که قائم به فرد بودن هر اثر میتواند حسن نمایشگاه باشد. اما فلسفه ای تشکیل و انسجام نمایشگاه گروهی قابل تامل وبررسی است.
پیام موثر نمایشگاه حرکتی در مسیر تفاهم جمعی برای بیان در کنارهم ماندن را در خود دارد که امروزه غنیمتی است با ارزش.


آثار نصرت آینه چی انباشتی از تاشها و ضربه قلمهای رنگی را در خود ذخیره کرده است . رفتاراکسپرسیونیستی ،دفرمه فرم و رنگ،
کژنمایی و اغراق آمیز نمودن مضمون و موضوع با رنگ های تند و زننده و کاربری کیفیت تضاد در صدد بیان اوج و هیجانات و احساسات ذهنی خویش  می باشد. رنگهای پر انرژی  مثل قرمز، سفید، مشکی که مخاطب را با آثار فرانسیس بیکن پیوند میدهد.نصرت تلاش میکند با تلخ نگری و نقادانه خودش مخاطب  را به سوی امید و روشنی آموزش دهد درد و درمان را باهم تجویز میکند.

موسی رجبی اصل رویدادهاواتفاقات پیرامونی واجتماعی را طرح کرده و مسخ شده گی رادر آثارش روایت می کند.دربرخورداولیه؛مخاطب همزاد پنداری بااثر داشته وفضای آکنده از رازورمزدارخیالی،توهم خویش رادنبال می کند.موسی باخلق اثرسورئالیستی نوعی تصاویرروایی تخیلی می سازد.بانشانه های تصویری سنتی وادبی تلاش می کند؛گفتمانش رابا مخاطب در میان بگذارد واورا بامفهومی چند سویه روبرو سازد.

نشانه شناسی در تابلوهای رجبی اصل درواقع کلید ورود به درون اثربا عناصری مثل انار(نماد وحدت در کثرت)کتاب(بیان ومعانی سیاسی واجتماعی ثبت شده)کلید(نمادگشایش)تیغ برشی شبیه قمه زنی می باشد.چشمان بی سو،سه دست ، نیاز،چکمه بدون پا،وصله پرتره هنرمند به کتابها نشان از تحجر وجمود است.

خسرو حیدری آثارش رابا تکنیک ایربراش خوب وبامهارت تصویرسازی کرده است.پردازهای به شکل الگو،خطوط مواج،بافت باایربراش به جستجوی کیمیاگرانه نسبت به هر تلالو می ماند.خطوط مواج وسیال درفضای تابلو مخاطب رابه تحرک وامی دارد.

فیگورهای کلیشه ای بصورت

(copy,past)

 تکرارشده ؛رفتارمعاصرگونه دیجیتالی ؛ که ایجاد تعمیم وتلفیق رابوجود می آورد.مارابه حضوردعوت می کند.او می تواند ؛مرحله به مرحله پیش بینی کند وبصورت دیزاین ؛ چگونه  نقاشی کند .به همین خاطر فی البداهگی وشهود در روند نقاشی کردنش ضعیف دیده می شود.

مدلهای فشن عروس مانند حیدری شخصیتهای عروسکی راتعبیروتفسیر دارد،خسروبابوجود آوردن تقاطع پیوستگی تصویری ،حضوررنگهاوخاکستریهای رنگی مخاطب رابا دنیای هویت انسانی در جهان امروز دلتنگ می کند.

حیدری در تابلویی چنان چرکین ودرتابلویی شادابی راپشنهاد می کند.شاید تعبیری از امروز زندگی بشرباشد.

ودود موذن باترکیب بندی مورب مخاطب رادرمقابل  هجوم حقیقت نور قرار می دهد.نماد نور در آئین ها وادیان  ایران  وجه معنوی وقدسی دارد.نور خاصیت تجلی دارد و هر نوع روشنایی از آن زاده می گردد.از ویژگی تابلوهای ودود معنویت،امید،طلب،رازونیاز می باشد.تمرکز نوردر نقطه ای و ورود نور از گوشه ای تابلو مخاطب رابا آثار رمبراند و سبک باروک هم سو می کند .

نادر حیدری باتاکید به خوشنویسی وکندوکاوبرای نوعی روایتگری وارائه بیان جدید ؛ برای جستجو تجربه بهتر جهت ایجاد فضای شخصی که رهایی از سنت خوشنویسی ودریافت فهم آزادانه درتصویرکردن نقاشی خط داشته باشد.تلاش بیشتری می باید تاجان کلام منعقد گردد.

مهدی طوایی حمیدی بارنگهای هماهنگ وراحتی دراجراء نوعی بیان فی البداهگی دارد ،بازیهای دریافتی جهت جستجو فرم باخطوط ورنگ بصورت شکل اورگانیکی که ؛هندسه می سازد.

احساسی که بیان آنی حمیدی برای پیدایش فیگورها در هستی ونیستی؛بود و نبود جهت خلق اثراست .

در آثارامرالله محمدی اتفاق های روی بوم می افتد که هوشیارانه آن را مهار  ودر کار خود حفظ می کند .تجربه تکنیکی برای گذر ازمرحله ای به مرحله دیگر است ایشان از امکان خوشنویسی بهره  جسته ودر آشنایی زدایی فرم خط موفق عمل کرده ویا با رویکردی به مسائل احساس که شئی رابه نابودی می کشاند تابه یک اثر هنری تبدیل کند.

در دیدارتابلوهای فریدون حسن خانی مخاطب تصور می کند؛هرکدام از تابلودیتالی ازیک کاربزرگ است.که بافهم مبانی تجسمی انتخاب گردیده،رنگهای سفیددر لابه لای خاکستری،مشکی،رنگ سرخ رهایی حسن خانی برای برقراری ارتباط می باشد.

اعتماد به نفس نقاش برای خلق اثرباگفتمان انتزاعی واستفاده صرفه جویانه از عناصر بصری قابل تامل است.

بهزاد محبی بانخ،پارچه،رنگ دست به خلق اثر هنری زده که رفتار دوخت ودوزدرآثارکمکمان می کند برزنانگی آثاربیاندیشیم.بازآفرینی نقوش هندسی در بستری زیرسازی نشده پارچه ای که نقوش سنتی گل وبوته  روی آن نقش بسته است.با تولید تابلوهای بیشتر جا افتاده تر خواهد بود. ارتباط این نقوش سنتی  وگل دوزی باخاطرات کودکی در کنار مادر گره خورده است.این نوستالژی محبی است.

نگاه متضاد محبی در کاربرد سطوحهای رنگی ورفتارمدرن،فضای تزئینی،سوراخ کردن وپاره کردن بوم،پیوند زدن؛ مخاطب را دردوراهی قرار می دهد.

دوگانگی تصویر ما را وادار می کند.به پیچیدگی تصویری معاصرنیم نگاهی داشته باشیم.دوخت برروی بوم( آشتی)،پاره کردن ووصله کردن( برخورد قهری)ونقاشی کردن  رفتار کنش وفرآیندی راتعریف می کند. جهت رهایی هنرمند از فضای سنتی نقاشی مرسوم تاکید می کند.

امید می رود نمایشگاه آتی هنرمندان ایران 91با نگرش معاصر راه گشای نقاشی نوگرا در منطقه باشد.

خلیل سمائی جابلو